خاکسترهای زمان ما

داستان من در یک چادر زنبوری که دور از روستا در دامنۀ کوهی بود، شکل گرفت. روزها و شب­هایی دراز که از گذشته ­ها عبور کردم و سرم را تکان دادم؛ هیهات .... اندیشه­ ها و عقاید و باورهایی که درست یا نادرست در جسم و جانم جاری بودند .... و مخمصه ­ها .... داستان زیاد است و قلم کوتاه. آخرین ماجرا در جیرفت می­گذرد، شهری حیرت ­انگیز با تمدن درخشان 5000 ساله .... و زیرخاکی­هایی که هر بیننده را مسحور می­کنند .... می­گویند این زیرخاکی­ها نفرین شده­اند و اگر دست کسی به آنها برسد به نوعی دامنگیرش می­شود؛ شاید هم درست گفته­اند. من با چشم و جانم این حقیقت را لمس کردم.

ناشر: شعــر‌سپیــد

"داستان بلند"

]خاکستـرهای زمانِ ما[  

اثر: اسکنـدر محمـدلو         

ویراستار: مریم نصرتی

طراح جلد/ امور فنی: آزاده علیپوراقدم

شمارگان: 1000 نسخه

نوبت چاپ: اول-1400

شابک: 3-32-6150-622-978

تعدادصفحه: 358 صفحه رقعی

قیمت :90000تومان